معلم teacher

متن مرتبط با «به کلاس دوم خوش آمدید/» در سایت معلم teacher نوشته شده است

لطفا با اطلاع قبلی و به اندازه مریض شوید !

  • در روز سه شنبه 25/7/96 در راه مدرسه ، مختصر گرد و خاک ناقابلی استنشاق کردم و غروب همان روز با دو آمپول و قرصی و شربتی به آن گرد و خاک پاک و بومی دهن کجی فرمودم و روز بعد بعلت حساسیت و سردرد شدید توفیق حضور در مدرسه را از دست دادم . تماس تلفنی با مدیر, ...ادامه مطلب

  • مدرسه یا مردسه - به کلاس دوم خوش آمدید

  • به کلاس دوم خوش آمدید  معلم ما خانمی سبزه روی با قدی متوسط بود . بیشتر اوقات با لباس ارتشی به کلاس می آمد . با لبخندهای او لباس نظامی چندان خشونتی نشان نمی داد . با اینکه سرباز و نظامی بود سخت گیری نمی کرد . نمیدانم چرا من در دروس خود گوی سبقت را از او ربودم و درس «کوکب خانم» را در اولین روز افتتاح مدرسه یاد گرفتم . کوکب خانم زن خوش سلیقه ای بود . من هم از آن کوکب خانم محترمه یاد گرفتم و سلیقه به خرج دادم و یک روز در میان به مدرسه رفتم . زیرا برای خوردن نان ، شیر ، ماست ، دوغ ، کره ، پنیر و تخم مرغ و مرغابی بهشتی ( یعنی غذایی که به صنعت آلوده نشده ) وقت زیادی لازم د, ...ادامه مطلب

  • به کلاس دوم خوش آمدید

  •   معلم ما خانمی سبزه روی با قدی متوسط بود . بیشتر اوقات با لباس ارتشی به کلاس می آمد . با لبخندهای او لباس نظامی چندان خشونتی نشان نمی داد . با اینکه سرباز و نظامی بود سخت گیری نمی کرد . نمیدانم چرا من در دروس خود گوی سبقت را از او ربودم و درس «کوکب خانم» را در اولین روز افتتاح مدرسه یاد گرفتم . کوکب خانم زن خوش سلیقه ای بود . من هم از آن کوکب خانم محترمه یاد گرفتم و سلیقه به خرج دادم و یک روز در میان به مدرسه رفتم . زیرا برای خوردن نان ، شیر ، ماست ، دوغ ، کره ، پنیر و تخم مرغ و مرغابی بهشتی ( یعنی غذایی که به صنعت آلوده نشده ) وقت زیادی لازم داشتم . در آن زمان پنجش,به کلاس دوم خوش آمدید ...ادامه مطلب

  • اولین روز از کلاس اول

  • و حالا مختصری از مدرسۀ ابتدایی اولین روز از کلاس اول ورود به کلاس با آدامس و با تآخیر و بدون اجازه . خانم معلم که قد بلند بالای او و کلاهی که بر سر داشت به تبریز و مناطق آذری اشاره می کرد ، خیلی آرام به من می گوید که بیرون بروم ، آدامس را دور بریزم ، اجازه بگیرم و وارد کلاس شوم . اما به قول انگلیسیها It was all Greek to me . خوشبختانه مترجمی پیدا شد و به من فهماند که چه باید کرد . به مدت هشت ماه ، شبانه روزی حد اقل شش ساعت از عمرم را برای مدرسه هدر دادم بدون اینکه بدانم به کجا می روم و دنبال چه چیزی هستم . والدین باید چقدر سنگدل و ندانم کار باشند که اینگونه جگرگوشۀ خود را,اولین روز مدرسه کلاس اولی ها,اولین روز کلاس اولی ها ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها